Similar presentations:
آسیب شناسی روانی کودک و
1.
آسیب شناسی روانی کودک ونوجوان
استاد :دکتر قربان زاده
گروه :ریحانه گل
محمدپور ،زهراکاظمی،
پریسا محمودی ،احسانه
ابولقاسم زاده
1
2.
" الگوی اختالالت دوران کودکی"الگو های زیست شناختی
این الگوها را با نام های گوناگونی مانند عضوی ،طبی،زیست_پزشکی،زیست شیمیایی یا بیماری زا می خوانند.
در الگو های زیست شناختی نقایص مغزی،عفونت ها،عدم تعادل های زیست شیمیایی و استعداد های ژنتیکی مورد توجه قرار می گیرند.
این مجموعه نشان دهنده بیماری جسمی نهفته ای است که به احتمال به علت نابهنجاری های ژنتیکی،تصادف یا بیماری،کژکاری عصب شناختی یا
زیست شیمیایی ایجاد شده است.
مغز و سیستم عصبی
دو روش عمده که گمان می رود مغز در آنها نابسامانی ایجاد کند،به ساختار مغز و انتقال دهنده های شیمیایی مغز مربوط می شود.
مغز با میلیاردها سلول خود،پیچیده ترین و ظریف ترین بخش بدن را تشکیل می دهد.
مغز سه قسمت دارد:مغز پیشین،مغز میانی و مغز پسین.مغز پیشین،از دو قسمت تاالموس و هیپوتاالموس تشکیل یافته است.
ناهماهنگی های زیست شناختی در این ساختارها به روشهای متعددی رخ می دهد.
ممکن است کودکی با مغز کوچک تر از اندازۀ معمول و ساختار غیرعادی به دنیا بیاید .آسیبی که هنگام تولد به سر کودک وارد می شود یا ضربه های
ناگهانی که در اثر زایمان سخت به سر کودک می خورد ،ممکن است قسمتی از سر کودک را معیوب سازد یا موجب کاهش رشد بعدی آن شود.
فرایندهای ظریف تر مانند ابتالی مادر به سموم مختلف قبل از تولد کودک مانند استفاده از مواد مخدر الكل ،آالینده ها و ویروس ها نیز می توانند رشد
مغز را تغییر دهند یا کند تر کنند.
یکی دیگر از تبیین هایی که علت شناسی رفتار نابهنجار را بیان می کند،عدم تعادل سیستم های انتقال دهنده عصبی است.
2
3.
ژنتیکبرخی از اختالالت خاص می توانند از راه ژن ها،یعنی به طور ژنتیکی منتقل شوند.
ژن ها خصوصیان بی شماری مانند رنگ چشم ها،رنگ مو،تاسی سر در مردان و کور رنگی را تعیین می کنند.
براساس نتایج برخی پژوهش ها دوقلو های یکسانی که از ساختار ژنتیکی برخوردارند،به احتمال قوی دچار نوعی اختالل می شوند،در حالی که دوقلو های
ناهمسان در خصوصیات ژنی حدود ۵۰درصد اشتراک دارند.
البته ژن ها،حاکم مطلق بر رفتار انسان نیستند و تحت تاثیر عوامل دیگر که اغلب عوامل محیطی اند نیز قرار می گیرند.
سیستم هورمونی
هورمون ها پیک های شیمیایی اند که مجموعه ای از غدد درون ریز در بدن انسان آنها را تولید می کنند.
این هورمون ها پس از حرکت در جریان خون،بر سلول های هدف در قسمت های مختلف بدن اثر می گذارند و اتفاقات گوناگونی مانند واکنش های ستیز و
گریز،واکنش و پاسخ جنسی،رشد و برخی از حالت های روانی را تحت تاثیر قرار می دهند.
خلق و خو
خلق و خو به شیوه واکنشی و شیوه های خود تنظیمی کودک اشاره دارد.کودکان از نظر خلق و خو متفاوت اند.
خلق و خوی اولیه کودکی پایه ای برای شکل گیری شخصیت است.
پنج بعد خلق و خو را می توان در چند ماه اول عمر نوزاد تشخیص داد مانند ترسو بودن،تحریک پذیری،عاطفه مثبت،سطح فعالیت و پایداری توجه.
"ارزشیابی الگوی زیست شناختی"
طرفداران الگوی زیست شناختی مشخص کرده اند چگونه عوامل عفونی،مشکالت ساختاری
عدم توازن های زیستی_شیمیایی و آمادگی های ژنتیکی در ایجاد اختالالت روان شناختی سهیم اند.
عالوه بر آن،الگوی زیست شناختی در مورد اختالل روانی،موجب پیشرفت هایی در درمان های پزشکی شده است .درمان های روان پزشکی نیز به جوانان و
نوجوانان کمک می کند تا بهتر بتوانند از عهده مواجه با شرایط دشوار زندگی برآیند.
3
4.
"ساختار روانی شخصیت"بر اساس نظریه فروید،اختالالت روان شناختی،حاصل تعامل پویا میان ساختار های روانی است.
بنابر این نظریه،افکار،شیوه های برخورد و رفتار های افراد،ناشی از برخورد ها یا تضاد هایی است که میان سه ساختار روانی،نهاد،من و فرا من به وجود می
آید.
به نظر فروید تعامل نهاد،من و فرا من برای تعیین رفتار اهمیت زیادی دارد به طور معمول دلیل بروز تعارض های ذهنی درونی این است که این زیر سیستم ها
برای هدف های متفاوتی تالش کنند .اگر این تعارض های درونی حل نشوند،به اختالل روانی منجر می شوند.
"اضطراب وسازوکارهای دفاعی"
.۱پرخاشگری :نوعی سازوکار روانی است که در آن فرد ناهشیارانه فشار های ناشی از محرومیت ها و ناکامی های خود را به صورت واکنش های
حمله،تجاوز،رفتارهای کینه توزانه و پرخاشگرانه نشان می دهد.
.۲انکار واقعیت :نوعی سازوکار دفاعی است که در آن شخص به طور ناهشیار حقایق نامطلوب را نادیده می گیرد یا امور را به طور واقع نمی بیند،بلکه آنچنان که
دلش می خواهد درک می کند.
.۳خیالبافی :شخص به طور ناهشیار،آرزوها و امیال شکست خورده خود را به تخیالت فریبنده و لذت بخش تبدیل می کند.آنچه را که در عالم واقع به آن نرسیده
است،در عالم خیال برای خود به وجود می آورد.
.۴برگشت :در این واکنش نوجوان رفتار های خاصی از خود نشان می دهد که مناسب سنین پایین تری از وی است،یعنی وقتی اوضاع و احوالی برای شخص پدید
می آید که او را تحت فشار قرار می دهد یا نمی خواهد با شکست مواجه شود،برای کاهش ناراحتی و جلوگیری از اضطراب،رفتار های کودکانه از خود نشان می
دهد.
.۵جبران :ریشه واکنش جبران احساس حقارت و عدم کفایت است و در واقع فرد ناهشیارانه تالش می کند ضعف های خود را بپوشاند و آن را به شیوه دیگری
جبران کند.
.۶دلیل تراشی :نوعی سازوکار روانی است که در آن فرد به طور ناهشیار سعی می کند رفتار های غیر منطقی و غیر قابل پذیرش را که به طور نامعقول و تحت
تاثیر حاالت هیجانی از او سر زده است،به ظاهر منطقی و معقول جلوه دهد و حقانیت خود را به ثبوت برساند.
4
5.
.۷همانندسازی :شخص به طور ناهشیار،اعمال،رفتار وگفتار خود را با فرد یا افراد مورد نظر همانند می کند،و چون بسیاری از عادات و ارزش ها،رفتار هایخوب و بد،افکار و عقاید و تمایالت نوجوانان و جوانان از طریق همانند سازی به وجود می آید،این سازوکار دفاعی اهمیت زیادی در رشد شخصیت آن ها دارد.
.۸جابجایی :انتقال افکار،احساس،انرژی روانی یا حالت های عاطفی از شخصی یا شیء به شخص یا شیء دیگر که به طور ناهشیار صورت می گیرد و به طور
معمول واکنش های نوجوانان و جوانان از موضوعات پر خطر به موضوعات کم خطری منتقل می شود.
.۹تصعید :زمانی که هدف جابجایی جنبه سازندگی،خالقیت و مفید بودن داشته باشد،به آن تصعید می گویند،یعنی آرزوها و امیال شکست خورده و ناکام نوجوان و
جوان به مورد دیگری که بیشتر جنبه خالقانه سازنده و معنوی دارد و مورد قبول فرد و جامعه نیز قرار می گیرد،تبدیل می شود.
.۱۰فرافکنی یا برون فکنی :نوعی سازوکار دفاعی است که در آن شخص به طور ناهشیار،
نقایص،آرزوها،افکار و انگیزه های نامطلوب و تمایالت و خصایل غیرقابل قبول خود را به دیگران نسبت می دهد و خود را عاری از آن ها می داند.سازوکار
دفاعی فرافکنی عالوه بر اینکه اضطراب را کاهش می دهد،موجب می شود که فرد احساس های حقیقی خود را نیز ظاهر کند.
"مراحل رشد روانیجنسی"
فروید برای تبیین نظریه رشد شخصیت خود،مراحل رشد روانی_جنسی را مطرح می کند.
در نظریه فروید،موضوع تمایالت جنسی شامل تمام تالش های شهوانی و ارضای امیال می شود.
فروید در نظریه "رشدشخصیت" خود پنج مرحله را در رشد روانی_جنسی پیشنهاد کرده است .این مراحل شامل مراحل دهانی،مقعدی،آلتی،دوره کمون(نهفتگی) و
تناسلی می شود.
مرحله آلتی
پسران و دختران در مرحله آلتی،یعنی مرحله توجه به آلت جنسی خود متفاوت می شوند.
از سه تا پنج یا شش سالگی،عالقه کودک به آلت جنسی خود و به فعالیت های دستکاری متمرکز می شود.
به نظر فروید،پسر ها در این سنین نوعی وابستگی وعشق به مادر پیدا می کنند و پدر را رقیب خود می پندارند.این حالت را "عقده ادیپ" نامیده اند .کودک دلش می
خواهد پدرش از خانه برود و در عین حال واهمه دارد که شاید پدرش مایل نباشد پسر در کنار مادر باشد.
5
6.
عقده "الکترا" نیز در تجربه جنسی دختر،در مقایسه با پدر و مادرش رخ می دهد.به عقیده فروید دختر در این سنین از مادر روگردان می شود و به پدر روی میآورد.
مرحله دهانی
نوزاد از زمان تولد تا تقریبا هجده ماهگی،مرحله دهانی را می گذراند.
در این مرحله ک در طول آن منشا اصلی دهان است.کودک روی مکیدن،گاز گرفتن و غذا خوردن متمرکز است و لب ها،دهان و گلو نقش اصلی را بازی می
کنند.
مرحله مقعدی
در مرحله لذت مقعدی،یعنی حدود بین هجده ماهگی تا سه سالگی،مقعد منبع اصلی لذت است.
در طول این دوره،کودک لذت خود را از نگهداری و سپس بیرون ریزی مدفوع خود تامین می کند.
دورهکمون یا نهفتگی
پس از رفع تعارضات ناشی از عقده ادیپ،از ۶-۷تا ۱۱سالگی امیال جنسی کودک غیرفعال است؛کودک به مدرسه می رود و فعالیت های او بیشتر بر بازی و
درس متمرکز است.در واقع کودک وارد مرحله نهفتگی می شود.
مرحله تناسلی
مرحله تناسلی،در واقع مرحله جنسی است که با سن بلوغ شروع می شود و مشخصه های آن،
دوباره بیدار شدن امیال جنسی است.مرحله تناسلی از ابتدای نوجوانی یعنی در حدود دوازده سالگی شروع می شود و تا آخر عمر ادامه می یابد .در مرحله
تناسلی،انرژی جنسی بیشتر روی جنس مخالف متمرکز می شود.
نوفرویدی ها
نوفرویدی ها نقش تمایالت جنسی را مرکزی و هسته ای نمی دانند.فروید بر اهمیت نهاد و نیروهای غریزی به عنوان منبع انرژی شخصیت اشاره و بر نقش فرامن
نیز تاکید کرد،اما به اهمیت نقش من توجه کمتری کرد.نظریه پردازان بعدی،تعدادی از مفاهیم اساسی فروید را در سه مسیر تا اندازه ای متفاوت با او گسترش دادند.
این سه حوزه شامل روان شناسی من،نظریه روابط شیء و دیگدگاه میان فردی است.
نظریه های روان شناسی من (خود)
یکی از مسیر های جدید پس از فروید روان شناسی من بود که توسط سه نفر تز کسانی که جزء روان شناسان مشهور من محسوب می شوند و مطالبی بر مدل
نظری روان تحلیلی افزوده اند،یعنی آنا فروید،هاینز هارتمن و اریک اریکسون ادامه یافت
6
7.
آنا فرویدآنا فروید ( )۱۹۸۲ - ۱۸۹۵مسیر جدید روانشناسی من را دنبال کرد و بیشتر به این موضوع
پرداخت که چگونه من وظایف اصلی خویش را به عنوان مجری شخصیت انجام می دهد.
او در ارزیابی رشد کودکان عالوه بر سائق های جنسی و پرخاشگرانه کودکان به معیارهای
دیگر رسش مثل حرکت از وابستگی به سوی خوداتکایی نیز توجه میکرد.
وی نام خطوط رشد را برای تحول و رشد تدریجی رفتارها برگزید.
آنا فروید( )۱۹۳۶در کتاب من و مکانیسم های دفاعی به ده مکانیسم دفاعی که تا آن زمان
روان تحلیل گران کشف کرده بودند و بیشتر آن ها در این فصل مطرح شده اند،اشاره می
کند.
وی دو مکانیسم همانند سازی با پرخاشگر و نوعدوستی را اضافه کرده است.
7
8.
هاینز هارتمنهاینز هارتمن روی کارکرد خودمختار و انطباقی من تاکید کرد.
او معتقد بود نهاد و من محصول یک فاز به هم ریخته اولیه اند و مسیر رشد
مجزایی برای خود دارند.
هارتمن بر نقش مهم من در تعامالت کلی با دنیای خارج تاکید می کرد.
8
9.
اریک اریکسونشاید تنها نظریه پرداز روان پویشی که به کل زندگی ،نه فقط بر ،کودکی توجه کرده است ،اریک
اریکسون ( )۱۹۰۲-۱۹۹۴باشد.
اریکسون همانند آدلر و هورنای به من ) )egoیا آنچه هویت خود توجه بیشتری کرد.
او نیز با تأکید بر«من» جنبه های میان فردی نظریه روان تحلیلگری را گسترش داد.
اما مهمترین کمک وی مبحث مراحل روانی_ اجتماعی زندگی است که رشد کودکان و بزرگساالن
را در بر میگیرد.
مراحل هشت گانه اریکسون روی بحران هایی متمرکزند که در مراحل مختلف زندگی پیش می آیند.
اگر این بحرانها یا تکالیف رشدی پشت سر گذاشته شوند و انجام نگیرند در بروز بحرانهای رشدی
دیگر مشکل ساز می شوند .برخالف مراحل روانی جنسی فروید ،مراحل -روانی اجتماعی اریکسون
به طور کامل پشت سر گذاشته نمی شوند و در تمام طول عمر پابرجا می مانند.در ادامه،هشت مرحله
روانی_اجتماعی اریکسون به طور مختصر شرح داده می شود.
.۱اعتماد در برابر بی اعتمادی (معادل مرحله دهانی)
.۲خودمختاری در برابر شرم(معادل مرحله مقعدی)
.۳ابتکار در برابر احساس گناه(معادل مرحله آلتی)
.۴سختکوشی در برابر احساس حقارت(معادل دوره نهفتگی)
.۵هویت در برابر آشفتگی(معادل مرحله تناسلی)
.۶صمیمیت در برابر انزوا(معادل مرحله تناسلی)
.۷باروری در برابر رکورد(معادل مرحله تناسلی)
.۸تمامیت در برابر یاس(معادل مرحله تناسلی)
9
10.
نظریه های روابط موضوعی(روابط شئ)منظور از روابط موضوعی روابط کودک با دیگران یا اشیای (موضوع های) محبوب زندگیش به خصوص مادر است.
نظریه پردازان روابط موضوعی معتقد بودند که رابطه فرد با مراقبت کننده (معموال مادر) الگویی برای تمام روابط نزدیک بزرگسالی میشود .کانون این مبحث،
نگرش هشیارانه یا ناهشیارانه کودک در مورد رابطه یا درونی سازی است .نکته مورد عالقه این نظریه پردازان این است که روابط اولیه درونی شده چطور بر
بزرگسالی و شخصیت کودکان تأثیر می گذارند .
موضوع (شیء) در این نظریه به بازنمایی نمادی فرد دیگر در محیط کودک که اغلب والد است اشاره دارد کودک از طریق درون فکنی ،افراد مهم در زندگی خود
را به صورت نمادی در شخصیت خویش وارد می کند .این دیدگاه از این فکر نشأت گرفته که مردم اغلب دستخوش امیال دیگران هستند نیروهای بی طرف را
تأیید نمیکنند .فشار آنها را خنثی میدانند و برعکس بر تأثیر اولین روابط متقابل میان افراد توجه دارند نظریه پردازان معاصر به روابط موضوعی و نقش روابط
انسانی در رشد ناهنجاری ها ،میپردازند.آنها عقیده دارند نخستین رابطهٔ میان مادر و فرزند در رشد کودک و خودشناسی او ،تصور او از دیگران و کیفیت روابط
انسانی او بسیار مؤثر است .آشفتگیهای سخت در اولین روابط انسان ممکن است به رابطه های آشفته یا ضعیف و ناقص میان او و افراد دیگر منجر شود .از این
رو تماسهای متقابل بر روابط محسوس بعدی سخت تأثیر می گذارد.
روان شناسان روابط موضوعی هر یک الگوی خاصی را در علت شناسی ارائه کرده اند ولی به نظر همه آنها نابهنجاری در روابط اوایل کودکی ریشه دارد .
کار نظریه پردازان روابط موضوعی از جمله جان بولبی( )۱۹۸۱_۱۹۰۷و ماری اینثورث( )۱۹۹۹_۱۹۱۳به شکل گیری مفهوم دلبستگی به عنوان نظریه رشد
کودک و شکل گیری آنچه اکنون چارچوب آگاهی از شخصیت بزرگسال را تشکیل می دهد،به خصوص به صورتی که در مورد روابط رمانتیک بزرگسالی به کار
گرفتند.اغلب کودکان سبک دلبستگی ایمن را در خود نسبت به مراقب پرورش می دهند ،و بعد ها در بزرگسالی و روابط عاشقانه ،بدون اضطراب بیش از حد
درمورد اینکه آیا معشوق به آن ها اهمیت می دهد یا نه،باهمسر خود ارتباط برقرار می کنند.
اما کودکانی که در کودکی دلبسته نا ایمن بوده اند،امکان دارد در بزرگسالی الگوی دلبستگی اضطرابی نشان دهند که به دلیل آن احساس می کنند نمی توانند به
محبت و حمایت همسر خود متکی باشند .گروه دیگری که دلبستگی ناایمن دوری جو دارند ،از طرد شدن توسط دیگران می ترسند،بنابراین با دور ماندن ،از
خودشان مراقبت می کنند.
10
11.
ارزیابی مبتنی بر روان پویشیبعضی از مشاهدات فروید دقیق و معتبرند.او تشخیص داد که اولین تجربیات کودک بر رفتار بزرگسالی او تاثیر می گذارد و کشمکش درونی،منشا مهمی برای
مشکالت روان شناختی است .شاید یکی از بهترین مفاهیمی که فروید توصیف کرده ،مفهوم ضمیر و انگیزه های ناهشیارانه ای است که نقش مهمی در رفتار
انسان دارد .بر اساس توافق همه جانبه ای از انسان رفتارهایی سر میزند که به ظاهر منعکس کننده فرایندهایی است که از آنها آگاهی ندارد اما کشف فرایندهای
ناهشیارانه مشکالت خاصی را برای پژوهشگران به وجود می آورد .پژوهشگران معاصر به مطالعه فرایندهای پیچیده شناختی و پیوستگی آنها با اختالالت روان
شناختی میپردازند امروزه شماری از پژوهشگران به فرایندهای ناهشیار و برخی به فرایندهای بدون هشیاری اشاره میکنند .فرایندهای بدون هشیاری مربوط به راه
هایی میشوند که تجربه های آموختۀ ما در آن سازمان مییابد و بدون هیچگونه آگاهی انجام وظیفه میکنند .رفتارهای خودکار و منظم همیشگی ما از این نوع هستند
و ما میتوانیم انتظارها ،باورها و حتی خاطراتی را که آگاهی درستی از آنها نداریم ،سازمان بخشیم و به این گونه در آوریم .چندین مورد از الگوهای نظری فروید
به اثبات نرسیده اند. ۱ :همگانی شمردن غرایز جنسی و تهاجمی به عنوان بنیاد تمام رفتارهای انسان .عالوه بر انگیزه های زیست شناختی ،انگیزه های آموخته شده
دیگر نیز قدرتمندند .۲هیچ شاهدی در دست نیست که رشد انسان براساس مراحل روان شناختی تعیین شده از سوی فروید باشد.۳ .هیچ شاهدی در ترتیب عمل
اجباری ساختارهای روانی مفروض آنچنان که ناهشیار ،نیمه هشیار و هشیار در اختالالت توجیه شده اند وجود ندارد.
رفتار گرایی
رفتار گرایی به محیط یادگیری رفتار مربوط می شود".رفتار"،نتیجه یاد گرفتن چیز یا عملی است که در گذشته رخ داده است.
الگوی رفتاری بر رفتار قابل مشاهده کودک و عوامل محیطی که موجب نگهداری رفتار می شوند،تاکید دارد.
از نظر دیدگاه رفتاری شرطی سازی کالسیک،شرطی سازی عامل یاکنشگر و یادگیری مشاهده ای در رفتار گرایی به عنوان سه نوع یادگیری مطرح شده اند.
شرطی سازی کالسیک
شرطی شدن با روش کالسیک،که نوعی یادگیری پایه ای است،شامل تولید محرک های خنثی می شود؛محرک هایی که برای احضار پاسخ های غیر ارادی ایجاد
می شوند.شرطی کردن کالسیک،هر دو نوع محرک و پاسخ شرطی و غیر شرطی را دربرمیگیرد.
یک محرک خنثی به خودی خود موجب پاسخ نمی شود،اما اگر محروک خنثی به طور مکرر با موقعیت خطرناکی همراه شود،به محرک شرطی مبدل می شود و
به تنهایی می تواند به پاسخ غیر شرطی،مانند ترس منجر شود .وقتی یک موقعیت خنثی قادر به تولید ترس باشد،ترسی که به وجود می آورد یک پاسخ شرطی شده
نام دارد و این پاسخ شرطی شده و یادگرفته شده و درآسیب شناسی روانی اهمیت خاصی دارند.
11
12.
شرطی سازی کنشگرشرطی سازی کنشگر،به نتایج رفتار مربوط می شود؛یعنی این احتمال که پاسخ،با به دنبال آمدن پاداش یا مجزات،افزایش یا کاهش می یابد .در مقابل،اگر پاسخ ها به
نتایج نا مطلوب منجر شوند تقویت نمی شوند و احتمال وقوع آن ها ضعیف تر خواهد شد و در آینده ممکن است بروز نکنند.
اسکینر( )۱۹۵۳نظریه نتایج رفتاری را مطالعه و "اصل تقویت"را بررسی کرد.
تنبیه یا مجازات،زمانی رخ می دهد که پاسخ به نتیجه منفی بینجامد.
هنگامی که رفتاری نتایج مثبت در پی داشته باشد،آن رفتار به طور مثبت تقویت می شود و احتمال وقوع آن در آینده افزایش می یابد.
حال این پرسش مطرح می شود که رفتار های پیچیده تر چگونه آموخته می شوند؟
زیرا رفتار آدمی فقط شامل چند رفتار ساده نیست.رفتار های پیچیده الزاما از طریق یادگیری شرطی به طور مستقیم تقویت نمی شوند.فرایند پاداش دهی به رفتار های کم
و بیش مطلوب یا به اصطالح شکل دهی،موجب یادگیری الگو های جدید رفتار می شود.فرایند شکل دهی تدریجی است و جریان تقویت را برای چند مرحله موقت میانی
فراهم می سازد.همچنان که شخص بر یکگام جدید توفیق می یابد،تقویت طوری نقل مکان می کند که به مرحله بعد از آخرین گام برسد.از این رو ،فرد نمی تواند
همزمان یاد بگیرد،برای مثال هم بلند حرف بزند و هم عامیانه رفتار کند.رفتار نامطلوب نیز ممکن است در نتیجه فرایند شکل دهی،که طی سال ها کامل شده است بروز
کند.
شکل دهی رفتار نقش مهمی در رشد،درک و درمان اختالل کودکان دارد.الگو های رفتاری پیچیده و آشفته را به هیچ وجه نباید در درون خود تقویت کرد.الگوی ناموافق
را نیز می توان طی زمان به صورت بخش های کوچکتری از رفتار نامطلوب درآورد.
تقویت منفی نیز در کاهش و افزایش رفتار ها نقش دارد.در تقویت منفی،احتمال بروز یک رفتار با کنار گذاشتن یک محرک منفی،یعنی برداشتن یک موقعیت ناگوار
افزایش می یابد.
رابطه دیگر بین محرک و پاسخ شامل"گریز و اجتناب" می شود.یک پاسخ گریز ،و ضعیت منفی را متوقف می سازد.در حالی که پاسخ اجتناب از وضعیت منفی
جلوگیری می کند.
افراد مضطرب از پاسخ های گریز و اجتناب بسیار استفاده می کنند.
یادگیری مشاهده ای
الگو برداری یا یادگیری از راه مشاهده،نوع دیگری از یادگیری است.الگو برداری ،فرایند یادگیری رفتار از راه مشاهده کارهای دیگران یا تقلید است.
یادگیری از راه مشاهده بخشی از نطریه یادگیری اجتماعی است .در این نظریه رفتار انسان،محصول رویداد های بیرونی است و فرایند های شناختی درونی تلقی می
شود .بافت اجتماعی فرد به این دلیل مهم است که موقعیت ها و فرصت های بسیاری را برای مشاهده و تقلید رفتار ها به وجود می آورد.
12
13.
ارزیابی مبتنی بر رفتارگراییدر زمینه رفتارگرایی پژوهش های بسیاری انجام گرفته است .از آنجا که این الگو بر مطالعه محیط کودک تاکید می کند،حساسیت خاصی به عوامل فرهنگی و
اجتماعی او دارد .به همین ترتیب این روش به کسب آگاهی از تاریخچه یادگیری و اوضاع محیط افراد می پردازدو توجه ویژه ای به تاثیرات نژادی،جنسی و
قومی دارد.لیکن به توجیه یادگیری اختالالت روان شناختی به دلیل سادگی بیش از حد آن انتقاد شده است.
انتقاد دیگر وارد بر رفتار گرایی این است که بدون در نظر گرفتن جنبه های مشاهده ناپذیر،وجود انسان سعی در توجیه رفتار ناسازگارانه و نامتعادل آدمی
دارد؛و بدین ترنیب نقششناخت را در رفتار های نابهنجار کم اهمیت جلوه می دهد.
الگوی شناختی
چگونگی درک ،شناخت ،توجه ،استدالل ،قضاوت و کسب معلومات انسان ،نقش مهمی در درک اختالالت دارد .تصورات نادرست در مورد موقعیتهای
اجتماعی ،گرایش به تفکر منفی ،بدون داشتن اطالعات کافی و عادت نادرست مقصر شناختن خود برای بدبختی ها ،نمونه هایی از عملکرد ناقص و نابجای
شناختی محسوب می شوند.
روان شناسان شناختی مانند بک ( ،)۱۹۶۳رفتار نابهنجار را با الگوهای فکری تحریف شده پیوند می دهند که در نهایت به رفتار مختل می انجامد.
این تحریفات میتوانند شامل تفکر دو مقوله ای (هرچیز را یا سیاه یا سفید دیدن )و تعمیم افراطی (اتفاقی که یک بار رخ داده است ،همیشه اتفاق خواهد افتاد) باشد.
برای مثال افسردگی ممکن است با دیدی منفی از خود جهان و آینده (معروف به سه گانه یا مثلث شناختی) ارتباط داده شود .چنین افرادی سوگیری هایشان را با
بی توجهی به حوادثی که از دیدگاههای منف یشان حمایت نمی کند حفظ می کنند سایر اختالالت ممکن است پیامد فرایندهای یادگیری اجتماعی باشند که در آن
رفتار دیگران مشاهده و آنگاه تقلید می شود.
تحریف ها و نواقص شناختی
نواقص شناختی به ضعف تفکر مربوط می شوند ،مانند هنگامی که پاسخ های کودک و حاالت عاطفی او از تفکر دقیق و تصمیم گیری الزم برخودار
نباشند .تحریف های شناختی به فرایندهای شناختی مانند تصورات غلط و تفسیر های نادرست از وقایع محیطی مربوط می شوند و فعاالنه ذهن را به خود مشغول
می دارند و فرد را آشفته می سازند
هدف درمانگران شناختی شناسایی افکار تحریف شده و یافتن برنامه هایی است که آن ها را حذف کرده و با فرایند های فکری و رفتارهای معقول تر و منطقی
تر جایگزین می کنند.درپان های مبتنی بر الگوی شناختی،شامل شناسایی و دگرگون کردن الگو های فکری مشکل آفرین است.
ممکن است یک بیمار افسرده به نگهداری دفتر یادداشت برای شناسایی افکار خودکار منفی ای که به ذهنش خطور می کند،ترغیب شود.سپس می توان این افکار
را با استدالل منطقی و تکالیف عملی به چالش گرفت.هنگامی که احساس می شود می توان رفتار ها را با مشاهده و تقلید عوض کرد،از بازی نقش نیز می توان
بهره گرفت.
13
14.
الگوی شناختی_رفتاریالگوی درمان بر فرایند یادگیری و تاثیرات محیط و اهمیت تفکر شناختی و پردازش اطالعات در رشد و درمان اختالالت روان شناختی تاکید دارد.این
الگو،ادراشناختی_رفتاریکات،تصورات،ارزشیابی ها،پردازش اطالعات و شیوه های تعامل افراد،تقویت و پاداش را بررسی می کند.
الگوی انسان گرا/وجود گرا
نظریه پردازان و متخصصان بالینی انسان گرا،عقاید خود را به صورت انحراف کامل از تمرکز سنتی روان شناسی سنتی در نظر داشتند که نقش اراده آزاد را در
تجربه انسان به حداقل رسانده بود.
روان شناسان طرفدار دیدگاه انسان گرایی معتقدند ،افراد برای خودشکوفایی و کشف معنی در زندگی تالش می کنند.هسته اساسی این رویکرد،این است که افراد به
سمت خودشکوفایی(بالفعل سازی استعداد های بالقوه شان)برانگیخته می شوند.
این دیدگاه اختالالت روانی را نتیجه توان رشد مقید و محدود شده می داند .به عبارت دیگر تصور میشود اختالل روانی زمانی ایجاد میشود که از خودشکوفایی،
مسئولیت و اختیار هر فرد در زندگی خود جلوگیری به عمل می آید؛ این مسئله می تواند با امتناع از پذیرش مسئولیت و با دیدی منفی نسبت به خود پیوند یابد(
راجرز )۱۹۵۱،بر این اساس افسردگی میتواند پیامد بازداری میل به خودشکوفایی یا پیامد عدم تناسب شایان توجه بین خود ادراک شده فرد و خود ایده آل او باشد.
الگوی سیستمی
طرفداران دیدگاه خانواده (سیستمی) فرد را به صورت مؤلفه ای از الگوی تعامل و روابطی که درون خانواده وجود دارد در نظر می گیرند .نظریه سیستم ها طی
سالهای ۱۹۴۰و ۱۹۵۰رشد بسیاری یافت.
در نظریه سیستمی بر سامانه خانواده و سامانه های بزرگتر خارج از آن تأکید می شود .در این دیدگاه به جای در نظر گرفتن بیمار مبتال به اختالل روانی به عنوان
یک فرد کل خانواده وی به عنوان یک نظام اجتماعی در نظر گرفته می شود .بر این اساس موضع اختالل روانی را نمی توان در فرد یافت بلکه اختالل بیانگر
کژکنشی الگوهای تعاملی در خانواده به مثابه یک کل است (برای نمونه بیتسن و همکاران )۱۹۵۶برتاالنفی ( )۱۹۳۴برای نخستین بار نظریه سیستمی کلی یا عمومی
را مطرح کرد.
در این نظریه روشهای شکل گیری و عملکرد تمام سامانه های زندگی توصیف شده است .دانشمندان اجتماعی بر اساس کار بر تاالنفی نظریه های مربوط به تعامل
خانواده و وابستگی های درونی آن را توسعه دادند نظریه های سیستمی ،خانواده تغییر در هر بخش از سامانه را موجب بروز تغییر در سایربخشهای سامانه می دانند.
به دلیل افزایش مشکالت خانوادگی در زمان جنگ ،نیاز مبرمی به ایجاد برنامه های درمانی کوتاه مدت و مؤثر احساس شد و در پی آن درمانهای گروهی توسعه
یافت.توسعه یافت (گلدنبرگ و گلدنبرگ )۱۹۹۶ ،نظریه هایی که در زمینۀ گروه درمانی مطرح شدند ،اساس نظریه های سیستمی را پایه ریزی کردند.
14
15.
الگوی اجتماعی فرهنگینظریه پردازان در چارچوب دیدگاه اجتماعی_ فرهنگی بر شیوه ای که افراد مؤسسات اجتماعی و نیروهای اجتماعی بر فرد تأثیر میگذارند،تأکید دارند در
واقع این رویکرد همان رویکرد نظامهای خانوادگی در مقیاسی وسیع تر است که بر آداب و رسوم فرهنگی و عوامل اجتماعی مانند فقر برای تبیین اختالل
روانی تأکید دارد .این رویکرد تفاوت های موجود در بروز برخی از اختاللها در جوامع مختلف یا گروههای درون جامعه را مانند طبقه اجتماعی و جنسیت
دلیل مستحکمی بر این مدعا میداند که شرایط اجتماعی میتوانند به آسیبهای خاص روانی منجر شوند.
الگوی تکاملی
در این رویکرد بر قوۀ سازگاری رفتار تأکید می.شود بر اساس نظریه تکاملی گونه ها از طریق فرایند انتخاب طبیعی تکامل یافته اند از آنجا که افراد برای
دستیابی به منابع محدود موجود رقابت میکنند آن دسته از افرادی که به خوبی با محیط سازگار میشوند اقبال بیشتری برای زنده ماندن دارند و در عین حال
ژنهایشان را نیز به نسل بعدی منتقل میکنند و آنهایی که سازگاری خوبی ندارند از بین خواهند رفت ارتباط موجود بین این نظریه و بحث اختالالت روانی در
اینجاست که اختالل روانی برای بقایش در بین جمعیت بشری نیازمند این است که به دالیلی سازگارانه باشد .افسردگی ممکن است رفتاری سازگارانه تلقی
،شود برای مثال هر گاه موجود با موقعیتهایی مواجه شود که در آن برنده شدن غیر ممکن است .اضطراب زمانی سازگارانه قلمداد می شود که ما در مواجهه
با موقعیت های(مبارزه یا گریز) برای مثال در برابر حیوان خطرناکی قرار گرفته ایم.این حقیقت که امروزه اضطراب نمی تواند سازگاری حاصل
کند،نمایانگر(پس افتادگی ژنوم)است که به وسیله آن،ژن هایی که دیگر سودمند نیستند،ایستادگی می کنند،زیرا برای حذف شدن نیاز به زمان بیشتری دارند.
این رویکرد ما را بر آن داشته که کارکردهای رفتار را در نظر داشته باشیم.با این حال،آشکارا در مورد رفتارهایی که فقط از راه ژنتیکی تعیین نمی
شوند،کاربردی نیست و کاربرد این الگو در درمان(مهندسی و مشاور ژنتیکی)به لحاظ اخالقی مورد شک و ترید است.همچنین آزمودن این عقاید ممکن
نیست.
الگوی استعداد برای تنیدگی
اگرچه عوامل ژنتیکی بسیار موثرند،علل اختالالت روانی را به طور کامل توجیه نمی کنند.بنابراین،عوامل غیر ژنتیک مانند تاثیرات محیط و تنیدگی ها نیز
در ایجاد و نگهداری اختالالت روانی نقش دارند،کنش متقابل و فعالی بین وراثت و سایر زمینه های زیستی و تاثیرات محیطی وجود دارد.
رویکرد التقاطی
هیچ کدام از الگو ها پاسخ نهایی را برای اختالل روانی فراهمنمی سازد .گروهی از روان شناسان بالینی ترجیح می دهند که رویکردی التقاطی اتخاذ
کنند.یعنی استفاده از همه الگو ها به نحوی مناسب.برای مثال آن ها چه بسا از الگو های متفاوتی در مراخل مختلف درمان بهره گیرند.
15
16.
شایان ذکر است اعتقاد صرف به یک رویکرد می تواند بسیار محدود کننده باشد ،بهویژه به این دلیل که بیماری های روانی ممکن است پیامد یک زنجیره سببی باشند .برای
،نمونه ممکن است استرس علت بی واسطه یک اختالل باشد ،اما این مسئله ممکن است
فقط برای افرادی مشکل آفرین باشد که سوگیری های شناختی پیدا کرده اند که خود این
سوگیری ها میتواند معلول نابهنجاری هایی در مغز باشد .این موضوع در مورد درمان
مبنی بر الگوی عالم _عامل که بر یگانگی بیمار تأکید دارد ،اهمیت بیشتری پیدا می کند
.بنابراین مالحظه دقیق هر بیمار حین فرایند ارزیابی باید به انتخاب درمانی بینجامد که
مناسب حال وی باشد،سپس میتوان کارایی درمان انتخابی را ارزیابی و تغییرات الزم را
براساس تحلیل علمی ایجاد کرد.اما گاه متخصصان بالینی ممکن است اولویت هایی
داشته باشند که بر دیدگاهشان در مورد درمانجو حکمفرما شود و مسیر انتخاب درمان
خاص را تحت تأثیر قرار دهد، .بنابراین آگاهی از دیدگاههای مختلف اهمیت دارد.
16